در این محیط غولهای رسانهای غربی با توجه به برتری فناوری و ابزاری خود متأسفانه در برخی مواقع گوی سبقت را از رسانههای داخلی ما ربوده و کار به جایی رسیده که مخاطب ایرانی برای پیگیری اخبار؛ بیبیسی، اینترنشنال، صدای آمریکا و چه و چه را به عنوان مرجع خبری انتخاب میکند.
با این تفاسیر اگر مرجع رسانهای واحد در کشور نداشته باشیم، عملاً با یک پراکندگی و انفعال مواجه شده و قافیه را به دشمن واگذار خواهیم کرد. در محیط پرآشوب جهانی، هر رسانه روایتی متفاوت از وقایع ارائه میدهد و این موجب سردرگمی مخاطب میشود. بنابراین سیاستگذاری برای ایجاد یک مرجعیت واحد نه یک انتخاب که یک ضرورت امنیتی و فرهنگی است. این اتفاق میتواند با تعیین خط مشیهای کلان، از آشفتگی و خبرزده شدن شهروندان جلوگیری و رسانهها را در مسیر اهداف راهبردی نظام همسو کند.
این مرجعیت ویژگیهایی دارد: نخست باید فراقوهای باشد یعنی بالادستی و مورد پذیرش همه نهادهای حاکمیتی، از قوای سهگانه تا نهادهای فرهنگی و امنیتی، دوم باید تخصصمحور باشد و از کارشناسان مجرب رسانه، ارتباطات و علوم سیاسی بهره ببرد تا سیاستهای علمی و عملیاتی تدوین شوند و سوم شفافیت و پاسخگویی بوده که از ارکان مهم آن است تا رسانهها احساس نکنند زیر سلطه یک نهاد خاص قرار گرفتهاند، بلکه بدانند این مرجعیت برای ارتقای کیفی فضای رسانهای کشور تلاش میکند.
حال پرسشی که ممکن است ذهن مخاطب را درگیر بکند این است که آیا چنین رویکرد و مرجعیت رسانهای منجر به محدودیت آزادی بیان و زیر سؤال بردن عدم تنوع رسانهای نمیشود؟
پاسخ این است که مرجعیت واحد به معنای حذف تنوع نیست، بلکه به معنای انسجام در عین پراکندگی است. رسانهها میتوانند در چارچوب ارزشهای نظام و منافع ملی، با رویکردهای مختلف به فعالیت خود ادامه دهند، اما یک خط قرمز مشترک و جهتگیری کلان وجود داشته باشد تا از موازیکاری، انتشار اخبار متضاد و آسیبهای ناشی از آن جلوگیری شود. در واقع، این مرجعیت مانند یک نقشه راه عمل میکند، نه یک سانسورچی. شما میتوانید رسانههای متنوعی داشته باشید، اما همه آنها باید حول اصول کلیدی، منافع ملی و روایت مستند حرکت کنند و بدیهی است در غیاب این همگرایی، ما شاهد تفرقه رسانهای خواهیم بود که به دشمنان فرصت سوءاستفاده میدهد.بسیاری از کشورهای پیشرفته، نهادهای تنظیمگر رسانهای (مانند آفکام؛ سازمان تنظیمکننده مقررات رسانهای بریتانیا یا افسیسی در آمریکا) دارند که ضمن حفظ استقلال رسانهها، استانداردهای محتوایی و اخلاق حرفهای را نظارت میکنند. البته ما باید مدلی بومی طراحی کنیم که متناسب با ارزشهای اسلامی- ایرانی و شرایط خاص رسانهای کشور باشد.
برای نزدیکی بیشتر به ذهن یکی از درخشانترین همافزایی و همگرایی رسانهای در جمهوری اسلامی ایران در دوران هشت سال دفاع مقدس اتفاق افتاد. در آن شرایط حساس، همه رسانهها اعم از صدا و سیما، مطبوعات، خبرگزاریها و حتی نشریات جبهه با وجود تنوع دیدگاهها، حول یک مأموریت مشترک گرد هم آمدند؛ پشتیبانی از رزمندگان، افشای تبلیغات دشمن و حفظ روحیه ملی. رسانههای ما امروز نیز در خط مقدم دفاع از هویت ملی و ارزشهای انقلابی هستند. بر این اساس ایجاد مرجعیت واحد نه یک انتخاب که یک ضرورت استراتژیک است و امیدواریم این ضرورت به سرعت دیده شود تا در دوران شکلگیری نظم نوین جهانی، شاهد رسانهای قوی، متحد و اثرگذار در سطح ملی و بینالمللی باشیم.
۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۰۸:۲۸
کد خبر: ۱۰۶۷۴۸۷
در عصری زندگی میکنیم که جنگ روایتها بخش جداییناپذیری از روابط جهانی و حتی درون کشورها شده است.
زمان مطالعه: ۲ دقیقه



نظر شما